دارم فکر میکنم این سبک نوشتم موضوعات و مطالبم چی رو در خواننده در مورد من القا میکنه؟ نمیدانم. مهم هم نیست چون دیس ایز وات ای ترولی ام!
یس آی کر ابوت دیز سینگز!
۷ و ۱۵ صبح: نرمال استراکچر و فانکشن و تموم کردم.
9 و 50 صبح: اومدم دانشکده بلکه خانوم دکتر خوشگل فقط خوشگل رو ببینم ولی خب نبودن! نشستم خودم اینقد با این اپه ور رفتم که فهمیدم جریان چیه و چه اشتباهی میکردم! میخاستم پیش ایزاک هم برم و چسناله کنم که دانشجوهات تنبل اند ولی منشی اش گفت سرش خیلی شلوغ است. صبر نکردم.
میرم که برم خوابگاه حالا. پیاده.
11 و نیم شب:
این وسطا خیلی وقت هدر دادم ولی اهمیتی ندارد. من که نمیخوام خودمو برای درس بکشم!
ولی اومدم اینو بنویسم.
میخواستم دو تا دیالوگ بنویسم ولی نمینویسم؛ اما خب مگر میشود پیپ را کم دوست داشت؟ (متوجه شدم دارم موهایم را دور انگشتم میپیچم و نشانه خوبی نیست)
درباره این سایت